وقتی که میبینمش تمام حسی که دارم حسادت و تنفره
در حالی که من باید پر از عشق باشم
قلبم پر از حس کمبود شده
نمیدونم چطوری درمونش کنم
اگه همینجوری پیش برم
به راحتی به مرز و خوده افسردگی میرسم
برام کنترل احساساتم خیلی سخت شده و میتونم ب راحتی بزنم زیر گریه و ......
شروع کنم
به بدبخت بودن و به بدبختی فکر کردن
برای فرار از تمام این مشکلات سعی می کنم خودمو درگیر کنم
مثلا میدونی چ کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آشپزی
خرید
پیاده روی
همه کارای که وقتمو پر کنه و
مانع از فکر کردن من بشه
من باید برم دنبال آموزش و رشد خودم
نباید تنها و بیکار بمونم
باید قوی ادامه بدم
وقتی که بیخیالش بشم
خودش میاد مگه نه ؟
باید یاد بگیرم درآمدم رو به جاش استفاده کنم و
سعی کنم به چرت و پرت ندمش
ولی خب هی دارم خرج شکم می کنم
و خوشحالم از این بابت
کاش...برچسب : نویسنده : frf92 بازدید : 57