او تو را فراموش کرد به چه می اندیشی هنوز؟؟!!!
او تو را فراموش کرد به چه می اندیشی هنوز؟؟!!!
هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست . . .
گاهی یه کاری میکنی نمیدونی چرا
ولی ناخوداگاه ب سمتش میری و انجامش میدی
بعد بهش فکر میکنی میبینی اصن نمیدونی چرا انجام دادی
گاهی کارهایی میکنی که خودتم میدونی اشتباهه
دلیلی واسه انجام کاره اشتباهت نمیبینی
اما بازم به تکرارش ادامه میدی
اشتباهات شیرینی
مثله دوست داشتن کسی که کنارش ارومیم
انگار یه حاله خلسه است
میری و میای
تموم میشه و خودت نمیدونی کجای کاری
اول عاشق شدنی
عاشق شدی و دل باختی
یا نه
ته ته عاشقی تموم راه ها رو براش رفتی
حالا مبدونی اخرشه
سخته واست تفکیک و تشخیص اینا
هرچی که هست هرکدومش ک باشی
خودتو با چنگ و دندون نگه میداری
گاهی به خودت دروغ میگی
که نرسی به ته ته اش به اونجا که باید
باور کنی اره دیگه اینجا
راهی نیست
منو نمیخاد اگم بخواد شدنی در کار نیست و تمام
بعد این همه تلاش یه روز وسطه روزای عادی زندگیت
نه بغد خوندن حوادث نه بعد یه اتفاق مهیج
یه روزه خیلی عادی
یهو به خودت میای میبینی
این کاری که داری بیخود و بی جهت انجام میدی
واسه فراموش کزدنه اونیکه رفته
واسه فراموشیه دلتنگی
دیگه نمیتونی خودتو گول بزنی
وحشت میکنی
خودت با زندگیت رو به رو شدی با صداقت
کم میاری
به معنای واقعی کم میاری
دیگه ریسمانی نیست برای چنگ زدن
نایی نمونده واسه تلاش
شروع مبکنی به قوی کردن خودت...
بعد کلی تلاش واسه قوی شدن
یهو یه متن یه اهنگ یه پیامک
داغونت میکنه
کاش میشد خاطراتو کلیر هیستوری کرد کاش ...